معنی موساد - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با موساد
موسکاد
موسکاد
جوز بویا که قسمت قابل مصرف آن دانه و مادۀ مؤثرش اسانس است، (از کارآموزی داروسازی ص 204)، رجوع به جوز بویا شود
لغت نامه دهخدا
مواد
مواد
جمع ماده، از ریشه پارسی ماتک ها وادگان جمع ماده یا مواد اولی (اولیه)، ماده های اصلی هر چیز مثلا انواع معادن که از آنها آلات و ادوات مختلف سازند. یا مواد ثلاث (ثلثه)، مراد وجوب امکان و امتناع است یا مواد خام. ماده هایی که از راه کشاورزی یا تربیت اغنام و احشام بدست آید
فرهنگ لغت هوشیار
وساد
وساد
مخده بالش، بستر خوابگاه، مسند اورنگ (اثری از آثار معالم علم اگر امروز نشان میدهند جر برسده سیادت و وساده حشمت اوصورت پذیرنیست)، جمع وسادات
فرهنگ لغت هوشیار
مواد
مواد
جمع ماده، در فارسی به معنای مواد مخدّر، بندهای لایحه، قانون، قرارداد و مانند آن ها، دروس، درس ها، وسایل، اسباب
فرهنگ فارسی معین
مواد
مواد
مادّه مواد اولیه: هر نوع مادۀ خامی که برای تهیۀ چیزی به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
مساد
مساد
جَمعِ واژۀ مَسَد. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). أمساد. رجوع به مسد شود
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.