جدول جو
جدول جو

معنی مواربه

مواربه((مُ رَ بَ یا رِ بِ))
با همدیگر زیرکی کردن، مکر و فریب کردن با هم، آفت رسانیدن
تصویری از مواربه
تصویر مواربه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با مواربه

مواربه

مواربه
در بدیع استعمال کلماتی که مضمون آن زننده، باشد اما بتوان با تصحیف و تغییر برخی از کلمات رفع اعتراض کرد و ذم را به صورت مدح درآورد
مواربه
فرهنگ فارسی عمید

مواربه

مواربه
مواربه در فارسی: شکست دادن، فریب دادن، آسیب رساندن با همدیگر زیرکی کردن مکر و فریب کردن با هم، آفت رسانیدن بیکدیگر، استعمال کلماتی موهن که بتوان با تصحیف و تغییر برخی کلمات رفع اعتراض کرد چنانکه گویند جامی شاعری بنام (ساغری) را چنین هجو کرد: (ساغری میگفت دزدان معانی برده اند هر کجا در شعر من یک نکته خوش دیده اند) (خواندم اکثر شعر هایش را یکی معنی نبود راست میگفت اینکه معنیهاش را دزدیده اند) و چون ساغری از او گله کرد در پاسخ گفت من گفته ام (شاعری میگفت)
فرهنگ لغت هوشیار

مواربه

مواربه
مؤاربه. مواربه. رجوع به مواربه شود، (اصطلاح بدیع) در اصطلاح بدیع آن است که متکلم سخنی گوید و بداند که در برابر گفتار او منکری باشد و با حذاقت هرچه تمامتر طریقی برای فرار از انکار منکر بیابد یا آنکه در کلمه ای از کلمات تحریفی روا دارد و یا تصحیفی بکار برد و یا در سیاق عبارت کاهش ویا افزونی کند. استعمال کلماتی موهن که بتوان با تصحیف و تغییر برخی از کلمات رفع اعتراض کرد چنانکه گویند عبدالرحمن جامی ’ساغری’ شاعر را چنین هجو کرد:
’ساغری می گفت دزدان معانی برده اند
هرکجا در شعر من یک نکتۀ خوش دیده اند
خواندم اکثر شعرهایش را یکی معنی نبود
راست می گفت این که معنیهاش را دزدیده اند.))
و چون ساغری از او گله کرد در پاسخ گفت من گفته ام: ’شاعری می گفت...’. (از کشاف اصطلاحات الفنون، یادداشت لغت نامه)
لغت نامه دهخدا

مواربه

مواربه
با همدیگر زیرکی کردن، آفت رسانیدن، مکر و فریب نمودن با هم. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). باکسی دستان آوردن. (تاج المصادر) (المصادر زوزنی)
لغت نامه دهخدا

محاربه

محاربه
با هم جنگ کردن، جنگیدن، در علم حقوق از بین بردن نظم و امنیت با استفاده از اسلحه یا بدون آن
محاربه
فرهنگ فارسی عمید

محاربه

محاربه
محاربه و محاربت در فارسی: جنگ رزم با یکدیگر جنگیدن حرب کردن، حرب جمع محاربات
فرهنگ لغت هوشیار