منافق منافق کسی که ظاهرش خلاف باطنش باشد، دورو، کسی که در باطن کافر باشد و به زبان اظهار دین داری کند، کسی که اظهار دوستی کند و در باطن دشمن باشد فرهنگ فارسی عمید
منافق منافق ماخ (منافق) دو رو دو زبان رفت آن که به جستن معاشم دیدی دو زبان چو دور باشم (خاقانی تحفه العراقین)، ابلوک دو رنگ آنکه در دل بی دین و درنما دیندار است. آنکه ظاهرش مخالف باطنش باشد دو رو فرهنگ لغت هوشیار