جدول جو
جدول جو

معنی منصوص

منصوص((مَ))
معین شده، به ثبوت رسانیده، آنچه از آیات قرآن و احادیث که صریح و آشکار باشد و محتاج به تأویل نبود
تصویری از منصوص
تصویر منصوص
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با منصوص

منصوص

منصوص
درست آشکار روشن، نیک پژوهیده معین شده، در نهایت تفحص تحقیق شده، بثبوت رسانیده، آنچه از آیات قران و احادیث که صریح و آشکار باشد و محتاج بتاویل نبود
فرهنگ لغت هوشیار

منصوص

منصوص
به تحقیق رسانیده شده. (غیاث) (آنندراج). در نهایت تفحص تحقیق شده. (ناظم الاطباء) ، آنچه از آیت صریح غیر محتاج به تأویل یا از حدیث صریح به ثبوت رسانیده شده باشد. (غیاث) (آنندراج). به ثبوت رسانیده شده. (ناظم الاطباء).
- حکم منصوص العله، آنچه علت حکم در ضمن دلیل بیان شده باشد مثل اینکه: الخمر حرام لأنه مسکر. (از یادداشت مرحوم دهخدا).
، معین شده. (ناظم الاطباء).
- المنصوص علیه، معین. (اقرب الموارد).
، ظاهر و آشکار. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا