جدول جو
جدول جو

معنی منشور

منشور((مَ))
نشر شده، گسترده شده، برانگیخته شده، مبعوث
تصویری از منشور
تصویر منشور
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با منشور

منشور

منشور
اعلامیه، جمعِ مواشیر، در علم فیزیک قطعۀ بلور که دارای قاعدۀ مثلث است و نور را تجزیه می کند، نامۀ سرگشاده، فرمان، فرمان پادشاهی
منشور
فرهنگ فارسی عمید

منشور

منشور
فرمان، فرمان پادشاهی، شکلی هندسی که قاعده هایش یک چند ضلعی و وجوه جانبیش متوازی الاضلاع باشد، جسمی از جنس بلور به شکل منشور که نور پس از عبور از آن تجزیه می شود
منشور
فرهنگ فارسی معین

منشور

منشور
اجازه، حکم، خط، رقعه، رقیمه، طغرا، طومار، عرضحال، عریضه، فرمان، کاغذ، مراسله، مرقومه، مکتوب، نامه، نبشته، نوشته، ورقه، بلور، چندوجهی، پراکنده، منتشر، زنده شده، مبعوث، اصول، نظریات
فرهنگ واژه مترادف متضاد