جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با منشف

منشف

منشف
دستمال و رومال. ج، مناشف. (ناظم الاطباء). رجوع به منشفه شود
لغت نامه دهخدا

منشف

منشف
جذب کننده و به خود کشنده. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به تنشیف شود، ماده شتری که گاهی پستانش پرشیر و گاهی خالی از شیر است و این حال وقتی باشد که نتاج آن نزدیک گردد. (از اقرب الموارد) ، دوایی است که چون رطوبت آن بر عضورسد نفوذ کند در مسامات عضو، و اثر آن ظاهر شود در جلد، مانند نوره. (کشاف اصطلاحات الفنون ج 2 ص 1417)
لغت نامه دهخدا

منشف

منشف
ناقه ای که بچۀ نر زاید بعد بچۀماده، سرشیرخوراننده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به انشاف شود
لغت نامه دهخدا