معنی منجم باشی - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با منجم باشی
منجم باشی
- منجم باشی
- رئیس منجمان. (ناظم الاطباء). رجوع به منجم و تذکرهالملوک ص 20 شود
لغت نامه دهخدا
پنجه باشی
- پنجه باشی
- رئیس پنجاه تن از سپاهیان منصبی در نظام دوره قاجاریه
فرهنگ لغت هوشیار
منشی باشی
- منشی باشی
- سر دبیر رئیس منشیان و دبیران: (محمد علی منشی باشی وزارت علوم) (مراه البلدان ج 1 ضمیمه ص 25)، عنوانی است احترام آمیز برای منشی و دبیر
فرهنگ لغت هوشیار
پنجه باشی
- پنجه باشی
- مُرَکَّب اَز: پنجه، پنجاه + باشی ترکی، سر و رئیس، رئیس پنجاه تن از سپاهیان. منصبی در نظام دورۀ قاجاریه
لغت نامه دهخدا
منشی باشی
- منشی باشی
- سرپرست منشیان. رئیس منشیان و کاتبان
لغت نامه دهخدا