معنی منجر شدن
- منجر شدن((~. شُ دَ))
- کشیده شدن
واژههای مرتبط با منجر شدن
منجر شدن
- منجر شدن
- انجام شدن، انجامیدن، فرجامیدن
منجر شدن
- منجر شدن
- کشیده شدن، منتهی شدن: (این کار شما منجر بنزاع خواهد شد)
منکر شدن
- منکر شدن
- زیرش زدن
منجر شده
- منجر شده
- انجامیده
منزجر شدن
- منزجر شدن
- باز ایستادن سر باززدن: (بدین مواعظ منزجرنشد و بدین تنبیهات مرتدع نگشت) (جهانگشای جوینی 103: 2)، بیزار شدن متنفر گشتن
منتر شدن
- منتر شدن
- سحر شدن افسون شدن، مسخره شدن دست انداخته شدن
منکر شدن
- منکر شدن
- منبلیدن انکار کردن} ایشان منکر شدند و بر کفر خویش اصرار نمودند) (کشف الاسرار 525: 2)
منفجر شدن
- منفجر شدن
- کفتن ترکیدن پکیدن ترکیدن: (انبار باروت منفجر شد)
منفجر شدن
- منفجر شدن
- Explode
