جدول جو
جدول جو

معنی منت گذاشتن

منت گذاشتن((~. تَ))
احسان و نیکویی در حق کسی را به یادش آوردن و به رخش کشیدن
تصویری از منت گذاشتن
تصویر منت گذاشتن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با منت گذاشتن

منت گذاشتن

منت گذاشتن
منت نهادن، به رخ کشیدن، لطف کردن، محبت کردن، نیکی کردن، احسان کردن
متضاد: منت پذیرفتن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

محل گذاشتن

محل گذاشتن
ارج نهادن نگریستن پاس داشتن اعتنا کردن اهمیت دادن، محل نهادن: حالا زنش بدون اجازه او از خانه بیرون آمده هیچ آن وقت صدایش هم که میزند باو محل نمیگذارد. یا محل سگ گذاشتن کسی را. او را باندازه یک سگ تلقی کردن (در جمله منفی استعمال شود) : محل سگ هم باو نگذاشت
فرهنگ لغت هوشیار