معنی منت کشیدن منت کشیدن((~. کِ دَ)) پس از قهر با کسی به جلب رضایت و طلب آشتی با وی برآمدن تصویر منت کشیدن فرهنگ فارسی معین
محنت کشیدن محنت کشیدن به رنج بودن. سختی کشیدن. تحمل درد و اندوه و غم کردن: بیچاره متحیر بماند و روزی دو بلا و محنت کشید. (گلستان) لغت نامه دهخدا
دست کشیدن دست کشیدن دست مالیدن لمس کردن، دست دراز کردن بطمع، گدایی کردن یا دست کشیدن از چیزی. دست برداشتن از آن صرفنظر کردن از وی، فارغ شدن از آن فرهنگ لغت هوشیار
رنج کشیدن رنج کشیدن زحمت کشیدن مشقت کشیدن، درد کشیدن تحمل درد کردن، اندوه خوردن غصه خوردن فرهنگ لغت هوشیار
دست کشیدن دست کشیدن دست مالیدن، لمس کردن، با دست مالش دادن، کنایه از دست برداشتن از چیزی یا کاری، کنایه از تعطیل کردن کار، فارغ شدن از کار فرهنگ فارسی عمید