جدول جو
جدول جو

معنی منافات

منافات((مُ))
یکدیگر را راندن و دور کردن، مخالفت، ضدیت
تصویری از منافات
تصویر منافات
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با منافات

منافات

منافات
از هم جدا بودن، خلاف یکدیگر بودن نقیض هم بودن، جدایی، خلاف
منافات
فرهنگ لغت هوشیار

منافات

منافات
از هم جدا شدن و نفی کردن و با هم هر دیگری را نیست کردن، چنانکه نقیض و ضدیت که میان شب و روز و گرمی و سردی است. (غیاث) (از آنندراج). منافاه، مدافعه و دورکردگی. مباینت. مناقضت. ضدیت. مخالفت. (ازناظم الاطباء). ناسازگاری. ناسازواری. اختلاف. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : دیو را از مباینت طینت و منافات طبیعت... عجب آمد. (مرزبان نامه چ قزوینی ص 53). مصافات به منافات انجامید. (مرزبان نامه چ قزوینی ص 149). پس هیچ منافات نبود میان این سه حدیث. (مصباح الهدایه چ همایی ص 103). رجوع به منافاه شود.
- منافات داشتن، نقیض بودن و ضد بودن. (ناظم الاطباء). اختلاف داشتن. ناسازگار بودن.
- منافات داشتن دو چیز با هم، نقیض بودن دو چیز و جمع نشدن با هم. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا