جدول جو
جدول جو

معنی مناغات

مناغات((مُ))
مغازله کردن با زنان، معارضه کردن با کسی، خوش زبانی کردن با کسی و مسرور کردن او را
تصویری از مناغات
تصویر مناغات
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با مناغات

مناغات

مناغات
با کسی خوش زبانی کردن و او را مسرور کردن، عشق بازی کردن با زنان، مغازله کردن با زن
مناغات
فرهنگ فارسی عمید

مناغات

مناغات
مغازله کردن با زنان، معارضه کردن با کسی، خوش زبانی کردن با کسی و مسرور کردن او را: (بعد مراعات فراوان و مناغات بی پایان فرمود) (روضه العقول مقدمه مرزبان نامه. 1317 ص ح)
فرهنگ لغت هوشیار

مناغات

مناغات
مناغاه. سخن نرم گفتن. خوش زبانی کردن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : بعد، مراعات فراوان و مناغات بی پایان فرمود. (روضهالعقول، مقدمۀ مرزبان نامه چ افست تهران سال 1338 ص ط). او را به انواع مناغات مبذول دار و حسن و جمال و غنج و دلال او را مدح کن. (روضهالعقول، مقدمۀ مرزبان نامه ایضاً ص یب). رجوع به مناغاه شود
لغت نامه دهخدا

منادات

منادات
یکدیگر را خواندن و آواز دادن، با یکدیگر در انجمن نشستن و مشورت کردن
منادات
فرهنگ فارسی عمید

مناجات

مناجات
رازونیاز کردن، راز دل خود را به کسی گفتن، رازگویی و عرض نیاز به درگاه خدا
مناجات
فرهنگ فارسی عمید

منافات

منافات
از هم جدا بودن، خلاف یکدیگر بودن نقیض هم بودن، جدایی، خلاف
منافات
فرهنگ لغت هوشیار