جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با مناص

مناص

مناص
پناهجای، گریز گاه، جنبیدن، باز پس شدن، درنگ کردن، گریز گریختن، گریز: (شک نیست که طریق خلاص و مناص از خصمان بی محابا ما را همین است که بداغ بندگی تو موسوم شویم) (مرزبان نامه. 1317 ص 173)
فرهنگ لغت هوشیار

مناص

مناص
جَمعِ واژۀ مِنَصَّه. تختهای عروسان. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) (از اقرب الموارد). رجوع به منصه شود
لغت نامه دهخدا