معنی من من - فرهنگ فارسی معین
معنی من من
من من((مِ مِ))
سخن جویده جویده، تأنی و درنگ بسیار در سخن گفتن، تمجمج
تصویر من من
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با من من
من من
من من
سخن جویده جویده و تو دماغی تانی و درنگ بسیار در سخن گفتن: (شنوندگان او یعنی سید میران و هما از من منهای نا مفهومش رو هم رفته چیزهایی که باید بفهمند فهمیدند.) (شام. 363)
فرهنگ لغت هوشیار
من من
من من
حکایت صوت کسی که ندانسته ای را گوید. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به من من کردن شود
لغت نامه دهخدا
منامن
منامن
دهی است از دهستان خورش رستم بخش شاهرود که در شهرستان هروآباد واقع است و 378 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.