جدول جو
جدول جو

معنی من تشا

من تشا((مَ تَ))
چوب ستبر و گره دار که قلندران به دست می گرفتند
تصویری از من تشا
تصویر من تشا
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با من تشا

منتشا

منتشا
چوب ستبر و گره دار که قلندران و درویشان به دست می گیرند
منتشا
فرهنگ فارسی عمید

منتشا

منتشا
عصایی مخصوص از چوب ستبر و گره دار که درویشان و قلندران با خود دارند
فرهنگ لغت هوشیار

منتشا

منتشا
شهری به روم. (تاج العروس، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). یکی از پنج شهرستانی است که ولایت آیدین را تشکیل می دهد و در غرب قونیه واقع است. مساحت آن در حدود 13 هزار کیلومتر مربع و سکنۀ آن متجاوز از 145 هزار تن می باشد. رجوع به قاموس الاعلام ترکی و مدخل قبل و ذیل آن شود
لغت نامه دهخدا

منتشا

منتشا
چوب و عصای خشن و پرگره درویشان و قلندران. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- امثال:
روی یک منتشا راه می رود از پهنا، نظیر:چنان می رود که گویی به دارش می برند (امثال و حکم ج 2ص 880) ، سخت کاهل است. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا