معنی ممالحت ممالحت((مُ لَ حَ یا حِ)) هم سفره بودن، به یکدیگر اعتماد کردن، هم سفرگی، نمک خوارگی، اعتماد تصویر ممالحت فرهنگ فارسی معین
ممالحت ممالحت نان و نمک خوردن با یکدیگر، هم سفره بودن، بر یکدیگر اعتماد کردن، هم سفرگی، نمک خوارگی: (... دیدار کنند دیدار کردنی بسزا و اندر آن دیدارکردن شرط ممالحت را بجای آرند تا خانها یکی شود) (بیهقی. فض. 78)، اعتماد فرهنگ لغت هوشیار
مصالحت مصالحت مصالحه: اسکندر بعد از ظهور علامات عصیان یارای آمدن نداشت با کیومرث طریقه مصالحت و دوستی پیش گرفت و او را نیز ترسانیده از راه صواب بینداخت فرهنگ لغت هوشیار