جدول جو
جدول جو

معنی مماحضت

مماحضت((مُ حَ ضَ یا ض))
اخلاق ورزیدن، دوستی، یگانگی
تصویری از مماحضت
تصویر مماحضت
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با مماحضت

مماحضت

مماحضت
اخلاص ورزیدن، دوستی یگانگی مقابل مماذقت: (... تا ببرکت مخالصت و یمن مماحضت یکبارگی تعسر از کار گشوده شود) (مرزبان نامه. . 1317 ص 135)
مماحضت
فرهنگ لغت هوشیار

مماحضه

مماحضه
مماحضت در فارسی: یکرنگی، یگانگی اخلاص ورزیدن، دوستی یگانگی مقابل مماذقت: (... تا ببرکت مخالصت و یمن مماحضت یکبارگی تعسر از کار گشوده شود) (مرزبان نامه. . 1317 ص 135)
فرهنگ لغت هوشیار

مماحضه

مماحضه
دوستی خالص کردن. (از اقرب الموارد). محض. امتحاض. امحاض. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به مدخل قبل شود
لغت نامه دهخدا