معنی ملزم شدن
- ملزم شدن((~. شُ دَ))
- مجبور شدن
واژههای مرتبط با ملزم شدن
ملزم شدن
- ملزم شدن
- واجب شدن امری بر کسی، متهم شدن، مغلوب شدن (در مباحثه و مناظره)
ملازم شدن
- ملازم شدن
- همواره نزد کسی بودن، همیشه در جایی مقیم بودن، همراه بودن، نوکر شدن، مواظب شدن
ملتزم شدن
- ملتزم شدن
- به گردن گرفتن فریچوانیدن، همراه شدن متعهد شدن: (و جزیه قبول کردند ملتزم شدند که سال بسال برسانند) (ظفرنامه یزدی. چا. امیر کبیر 383: 2)
ملتزم شدن
- ملتزم شدن
- متعهد شدن، مجبور شدن
عازم شدن
- عازم شدن
- روانه شدن، رهسپار شدن
ملحق شدن
- ملحق شدن
- پیوستن
جازم شدن
- جازم شدن
- یکدل شدن دل بر کاری نهادن یکدل شدن بر کاری قاطع بودن بر کاری
عازم شدن
- عازم شدن
- آهنگ کردن قصد کردن، حرکت کردن به سوی مقصدی
لازم شدن
- لازم شدن
- ضروری شدن، واجب شدن
