جدول جو
جدول جو

معنی ملحفه

ملحفه((مَ حَ فِ))
گرفته شده از «ملحفه» عربی به معنی پارچه سفیدی که روی لحاف یا تشک می کشند، مفرد ملاحف، ملافه
تصویری از ملحفه
تصویر ملحفه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با ملحفه

ملحفه

ملحفه
چادر. ج، ملاحف. (مهذب الاسماء). چادر شب. (دهار). و رجوع به ملحف شود، نزد مولدین، چادری که بر پشت لحاف کشند پرهیز از شوخگین شدن آن را. ج، ملاحف. (از محیطالمحیط). و رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا

ملحفه

ملحفه
مأخوذ از تازی، چادر. (ناظم الاطباء) :
دستم از این حدیث شده زیرملحفه
پس چون زنان روی به دیوار آمده.
عطار (دیوان چ تقی تفضلی ص 820).
و رجوع به ملحفه شود، ملافه. (ناظم الاطباء). عامه ملافه گویند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به ملافه شود، آنچه چیزی را بپوشاند و بر آن احاطه کند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

ملافه

ملافه
بر گرفته از ملحفه بستر آهنگ خوشا حال لحاف و بستر آهنگ که می گیرند هر شب در برت تنگ (لبیبی) پارچه سفیدی که روی تشک یا لحاف کشند
فرهنگ لغت هوشیار