جدول جو
جدول جو

معنی ملتزم شدن

ملتزم شدن((~. شُ دَ))
متعهد شدن، مجبور شدن
تصویری از ملتزم شدن
تصویر ملتزم شدن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با ملتزم شدن

ملتزم شدن

ملتزم شدن
به گردن گرفتن فریچوانیدن، همراه شدن متعهد شدن: (و جزیه قبول کردند ملتزم شدند که سال بسال برسانند) (ظفرنامه یزدی. چا. امیر کبیر 383: 2)
ملتزم شدن
فرهنگ لغت هوشیار

ملازم شدن

ملازم شدن
همواره نزد کسی بودن، همیشه در جایی مقیم بودن، همراه بودن، نوکر شدن، مواظب شدن
فرهنگ لغت هوشیار

ملزم شدن

ملزم شدن
واجب شدن امری بر کسی، متهم شدن، مغلوب شدن (در مباحثه و مناظره)
ملزم شدن
فرهنگ لغت هوشیار

مرتسم شدن

مرتسم شدن
زمود پذیرفتن زمود گرفتن نقش پذیر شدن نقش گرفتن: ... تا طرق و انواع شعر در طبع او مرتسم شود و عیب و هنر شعر بر صحیفه خرد او منقش گردد
فرهنگ لغت هوشیار

ملتفت شدن

ملتفت شدن
نگریستن، آگاه شدن متوجه شدن توجه کردن: (بعدها ملتفت شدم که یک عبای یدکی خوانساری کلفت هم برای فصل سرما دارد) (جمال زاده. سروته یک کرباس 155: 1)، آگاه شدن
ملتفت شدن
فرهنگ لغت هوشیار