جَمعِ واژۀ مکنونه. نهان داشته ها. نهفته ها: حزم اوکه... از مغیبات و مکنونات قدر خبر می دهد. (سندبادنامه ص 12). هرچه خواست بیافرید از مکنونات و موجودات. (قصص الانبیاء ص 12). و رجوع به مکنون و مکنونه شود. - مکنونات ضمیر، آنچه در درون انسان نهفته است. مافی الضمیر: از مکنونات ضمیر در عقدموالات شرحی بواجبی نتوانست دادن. (منشآت خاقانی چ محمد روشن ص 72)
در اصطلاح منطق قضایائی که افادۀ ظن غالب (حکم راجح) کند ولی نقیض حکم نیز ممکن باشد. چنانکه گویی فلان با دشمن من دوست است، و هر که با دشمن من دوست است پس دشمن من است، که ممکن است دوست دشمن تو باشد ولی دشمن تو نباشد. یا فلان شبها در بازارها میگردد و هر که شب در بازار میگردد دزد است، که نقیض این حکم نیز محتمل است
مخلوقات و موجودات. (غیاث). جَمعِ واژۀ مکونه. موجودات. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : از صنایع به او رسد مکونات و مقدرات و محدثات از خلق زمین و سماوات و شمس و قمر و نجوم مسخرات. (کشف الاسرار ج 3 ص 639). گازر شده به گاه وجودمکونات معبر شده به گاه کرامات اولیا. جمال الدین عبدالرزاق (دیوان چ وحید ص 18). مکونات همه داغ نیستی گیرند که کس نماند از ضربت زوال مصون. جمال الدین عبدالرزاق. تار و پود مکونات در هم نیفتادی. (مرزبان نامه چ قزوینی ص 99). به مظهر مکونات فردا خواهد آمد امروز کس نداند. (مرزبان نامه چ قزوینی ص 267). اثبات وحدانیت او در هرذره ای از ذرات مکونات موجود است. (جهانگشای جوینی). ابداع مکونات شمه ای از آثار شوکت و عظمت او. (دستورالکاتب محمد بن هندوشاه چ مسکو ص 1). او را به شرف نطق از دیگر مکونات ممتاز گردانید. (دستور الکاتب محمد بن هندوشاه چ مسکو ص 4). نه خود را و نه غیر را از مکونات هیچ فعل و ارادات و اختیار نبیند. (مصباح الهدایه چ همایی ص 427). - مکونات اربع، معادن (جماد) ، نبات، حیوان وانس (آدمی). (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)