جدول جو
جدول جو

معنی مکلف شدن

مکلف شدن((~. شُ دَ))
انجام کاری را به عهده گرفتن، به سن بلوغ رسیدن
تصویری از مکلف شدن
تصویر مکلف شدن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با مکلف شدن

مولف شدن

مولف شدن
در آمیزیدن، گرد آمد شدن گرد آورده شدن جمع شدن، ترکیب شدن: و اجسام چون مولف شدند از آن چیزی حادث شود که هم بدان اجسام مانند بود
فرهنگ لغت هوشیار

مالک شدن

مالک شدن
دارا شدن و به تصرف در آوردن و ضبط کردن، صاحب چیزی شدن، خداوند چیزی شدن
فرهنگ لغت هوشیار

متکفل شدن

متکفل شدن
پایندان شدن عهده دار شدن متعهد شدن: جمیع مهمات سلطنت را متکفل شد، پایندان شدن ضامن شدن، مخارج کسی را بعهده گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار

مخالف شدن

مخالف شدن
ضدیت کردن خلاف ورزیدن: و منصور بن جمهور مخالف شد، . . بنگرید به مخالفت کردن
فرهنگ لغت هوشیار

مختلف شدن

مختلف شدن
جدا شدن متفاوت بودن: همه قوتهای نفس در یک محل باشند و در وصف مختلف شوند
فرهنگ لغت هوشیار

مخلع شدن

مخلع شدن
تنپوش یافتن خلعت یافتن خلعت پوشیدن: سهام الدوله بخلعت سرداری شمشیر مرصع شرابه مروارید مخلع شده
فرهنگ لغت هوشیار