جدول جو
جدول جو

معنی مکاتبه

مکاتبه((مُ تَ بَ یا تِ بِ))
به یکدیگر نامه نوشتن، نامه نگاری، جمع مکاتبات
تصویری از مکاتبه
تصویر مکاتبه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با مکاتبه

مکاتبه

مکاتبه
نامه نگاری، نامه نویسی، عریضه نگاری، مکتوب نویسی، نامه پرانی
متضاد: مکالمه، مناظره
فرهنگ واژه مترادف متضاد

معاتبه

معاتبه
به یکدیگر عتاب کردن، به کسی خشم گرفتن و او را سرزنش کردن، درشت گویی
معاتبه
فرهنگ فارسی عمید

مکاتمه

مکاتمه
مکاتمه و مکاتمت در فارسی: نیک پوشاندن، راز پوشی نیک پوشاندن، سر خود را از کسی پنهان داشتن: (... گستاخ بمکالمت در آمد بی تحاشی و مکاتمت هر آنچ التماس بود و در لباس خضوع... عرض داد) (مرزبان نامه. تهران. . 1317 ص 172)
فرهنگ لغت هوشیار