ناخن پیرای حجام. (مهذب الاسماء). ناخن بره. (زمخشری). ناخن پیرا. (السامی فی الاسامی). کازود. (منتهی الارب) (آنندراج). مقراض و کازود. ج، مقاص. (ناظم الاطباء). مقراض و هر دو تیغۀ آن را مقصان ویکی از آن دو را مقص گویند. (از اقرب الموارد). قیچی. دوکارد. موی چینه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
شاه مقص، گوسپندی که پیدا گردد آبستنی آن. (از آنندراج) (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). اسب یا گوسفندی که آبستنی آن آشکار شده باشد. ج، مَقاص ّ. (از اقرب الموارد)