معنی مقرع - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با مقرع
مقرع
- مقرع
- آوندی است که در وی خرما فراهم آورده شود. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
مقرع
- مقرع
- آنکه کوفته شد پس برداشت سر را. (منتهی الارب) (آنندراج). آنکه چون لجام آن را بکشند، سر را بردارد و بلند کند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا