جدول جو
جدول جو

معنی مقبض

مقبض((مَ بَ))
قبضه شمشیر و مانند آن، دسته، جمع مقابض
تصویری از مقبض
تصویر مقبض
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با مقبض

مقبض

مقبض
دسته دسته تیغ گرفتگاه کارد قبضه شمشیر و مانند آن دسته، جمع مقابض
مقبض
فرهنگ لغت هوشیار

مقبض

مقبض
دستۀ شمشیر. (مهذب الاسماء). قبضه و گرفتنگاه از شمشیر و کارد و کمان. (ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از اقرب الموارد). ج، مقابض. (اقرب الموارد).
- مقبض الرحی، دستۀ آس. (مهذب الاسماء).
- مقبض المفتاح، دستۀ کلید. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا

مقبل

مقبل
روی آورنده، روکننده به چیزی
خوشبخت، سعادتمند، نیک بخت، خوش طالِع، نیکوبَخت، خَجَستِه طالِع، فَرُّخ فال، مُستَسعَد، طالِع مَند، فَرخُندِه بَخت، شادبَخت، سِفیدبَخت، صاحِب دُولَت، نیک اَختَر، بُلَندبَخت، سَعید، بُلَنداِقبال، اَیمَن، نِکوبَخت، صاحِب اِقبال، بَختیار، خَجَستِه، اِقبالمَند، خَجَستِه فال، جوان بَخت، فَرخُندِه طالِع
مقبل
فرهنگ فارسی عمید

مقابض

مقابض
قبضه ها و دسته های شمشیر و امثال آنکه به دست گرفته می شوند
مقابض
فرهنگ فارسی عمید