مقبض مقبض دستۀ شمشیر. (مهذب الاسماء). قبضه و گرفتنگاه از شمشیر و کارد و کمان. (ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از اقرب الموارد). ج، مقابض. (اقرب الموارد). - مقبض الرحی، دستۀ آس. (مهذب الاسماء). - مقبض المفتاح، دستۀ کلید. (مهذب الاسماء) لغت نامه دهخدا
مقبل مقبل روی آورنده، روکننده به چیزیخوشبخت، سعادتمند، نیک بخت، خوش طالِع، نیکوبَخت، خَجَستِه طالِع، فَرُّخ فال، مُستَسعَد، طالِع مَند، فَرخُندِه بَخت، شادبَخت، سِفیدبَخت، صاحِب دُولَت، نیک اَختَر، بُلَندبَخت، سَعید، بُلَنداِقبال، اَیمَن، نِکوبَخت، صاحِب اِقبال، بَختیار، خَجَستِه، اِقبالمَند، خَجَستِه فال، جوان بَخت، فَرخُندِه طالِع فرهنگ فارسی عمید