جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با مقابر

مقابر

مقابر
مقبره ها، گورها، قَبرِستان ها، محل های دفن مردگان، جاهایی که مردگان را زیر خاک می کنند، سرزمینی که در آن گور بسیار باشد، گورِستان ها، جمعِ واژۀ مقبره
مقابر
فرهنگ فارسی عمید

مقابر

مقابر
جَمعِ واژۀ مقبره. (دهار) (ترجمان القرآن). ج ِ، مقبره، گورستان. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) : ألهیکم التکاثر. حتی زرتم المقابر. (قرآن 1/102-2).
به عقبی در محل او سعیر است
به دنیا در مقام او مقابر.
امیرمعزی (دیوان چ اقبال ص 210).
و او را به مقابر دفن کردند. (جهانگشای جوینی). و رجوع به مقبره شود
لغت نامه دهخدا