جَمعِ واژۀ مقبره. (دهار) (ترجمان القرآن). ج ِ، مقبره، گورستان. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) : ألهیکم التکاثر. حتی زرتم المقابر. (قرآن 1/102-2). به عقبی در محل او سعیر است به دنیا در مقام او مقابر. امیرمعزی (دیوان چ اقبال ص 210). و او را به مقابر دفن کردند. (جهانگشای جوینی). و رجوع به مقبره شود