مفصلاً مفصلاً مأخوذ از تازی، با تفصیل و مشروحاً و با دقت و با بیان طولانی. (ناظم الاطباء) لغت نامه دهخدا
متصلاً متصلاً همیشه و همواره و دائماً و لاینقطع. (ناظم الاطباء). پیوسته. مستمراً. و رجوع به متصل و اتصال شود لغت نامه دهخدا
متصلان متصلان تثنیه متصل، دو چیز باشند که دو طرف ایشان متلازم باشد چون دو خط که محیط باشند به زاویه. گاه باشد که اتصال را اطلاق کنند بر معانی دیگر مقابل انفصال فرهنگ لغت هوشیار
متصلات متصلات جمع متصله، همبندان پیوستگان جمع متصله (متصل) : دو شکل دیگر بود مرمتصلات را که بدل موضوع و محمول و مقدم و تالی کنی فرهنگ لغت هوشیار
مفعلات مفعلات بنگرید به مفعولات چون از} مفعولات {واو انداخته شود مفعلات پدید آید: (طی در مفعولات مفعلات باشد) (المعجم. چا. دانشگاه. 58) فرهنگ لغت هوشیار