معنی مفتی - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با مفتی
مفتی
- مفتی
- فتوی دهنده، قاضی، آنکه فروع فقهی را مطابق استنباط خود بیان کند
فرهنگ لغت هوشیار
مفتی
- مفتی
- مفت. رایگان. بیمزد. بی اجرت. (از ناظم الاطباء). در تداول، به رایگان. مجانی. مجاناً. (یادداشت به خطمرحوم دهخدا). مفتکی. و رجوع به مفت و مفتکی شود
لغت نامه دهخدا
تفتی
- تفتی
- باز ایستادن دختر از لهو بازی با کودکان، جوانمردی نمودن، ورزشکاربودن
فرهنگ لغت هوشیار