جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با مغصوب

مغصوب

مغصوب
آنچه به ستم ستانده شود. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). به ستم گرفته. به ستم ستده. غصب شده. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا

مغلوب

مغلوب
آنکه بر وی چیره شده باشند، شکست خورده، در موسیقی گوشه ای در دستگاه های سه گاه و چهارگاه
مغلوب
فرهنگ فارسی عمید

معصوب

معصوب
سخت گرسنه، شمشیر تاز (تاز لطیف)، نیک اندام: مرد، سر بند بسته عصابه بسته. سربند بسته، عصب آنست که لام مفاعلتن را ساکن گردانند و مفاعیلن بجای آن بنهند و مفاعیلن چون از مفاعلتن منشعب باشد آنرا معصوب خوانند
فرهنگ لغت هوشیار