معنی مغسل - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با مغسل
مغسل
- مغسل
- داروها که بیماری سپیدۀ چشم و مانند آن را زایل کند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : صفت دارویی مغسل. (ذخیرۀ خوارزمشاهی، یادداشت ایضاً)
لغت نامه دهخدا
مغسل
- مغسل
- جای مرده شستن. ج، مغاسل. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). مرده شوی خانه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، مکان شستشو. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا