فرومایه و ناکس. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، کشتۀبرآماسیده. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، ملک رونده. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). الملک الذاهب. (اقرب الموارد) ، غربال کرده شده. (آنندراج). بیخته. بیخته شده. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، سوراخ سوراخ شده. (فهرست ولف). سوراخ سوراخ شده چون غربال. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : نشانه دوباره به یک تاختن مغربل ببود اندر انداختن. فردوسی. ترا این تن یکی خانه سپنج است مزور بل مغربل چون کباره. ناصرخسرو. همه پشتش از دوش تا دم مغربل همه خامش از پای تا سر مجدر. عمعق (درصفت خری زشت). زمین گردد از نعل اسبان مغربل هوا گردد از گرد میدان مغبر. عمعق (از آنندراج)
ابوعثمان سعید بن سلام از مشایخ قرن چهارم هجری است. حمدالله مستوفی آرد: وفاتش به بغداد در سنۀ ثلاث و سعین و ثلاثمائه به زمان طائع. از سخنان اوست: تقوی بر حد تقصیر ایستادن است و از حد فراتر نشدن و صحبت درویشان بر صحبت توانگران اختیار کردن. و رجوع به تاریخ گزیده چ عبدالحسین نوایی صص 657 -658 شود شیخ ابوالحسن اقطعاز مشایخ قرن سوم است. حمدالله مستوفی آرد: وفاتش در سنۀ ثلاثمائه به زمان مقتدر. از سخنان اوست: کسی به جایی شریف نرسد مگر بر موافقت قرار گرفتن و ادب بجای آوردن و فریضه ها گزاردن و با نیک مردم صحبت کردن. ورجوع به تاریخ گزیده چ عبدالحسین نوایی ص 649 شود