معنی مغرب زمین - فرهنگ فارسی معین
معنی مغرب زمین
- مغرب زمین((~. زَ))
- مجموعه کشورهایی که در مغرب زمین قرار گرفته اند (اعم از اروپا و امریکا)، غرب
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با مغرب زمین
مغرب زمین
- مغرب زمین
- خور ور زمین خور بر زمین مجموعه کشور هایی که در مغرب قرار گرفته اند (اعم از اروپا و امریکا) غرب مقابل مشرق زمین
فرهنگ لغت هوشیار
مغرب زمین
- مغرب زمین
- کشورهای واقع در مغرب اعم از اروپا و امریکا. کشورهای غربی. مقابل مشرق زمین
لغت نامه دهخدا
مغرب زمینی
- مغرب زمینی
- خور وری خور وبر زمینی منسوب به مغرب زمین اهل مغرب زمین غربی مقابل مشرق زمینی شرقی
فرهنگ لغت هوشیار
مغرب زمینی
- مغرب زمینی
- اهل مغرب زمین. از مردم مغرب زمین. مقابل مشرق زمینی. و رجوع به مغرب زمین شود
لغت نامه دهخدا
مشرق زمین
- مشرق زمین
- قسمتی از کره زمین که در جهت شرقی واقع است مقابل مغرب زمین
فرهنگ لغت هوشیار
غراب زمین
- غراب زمین
- کنایه از شب سیاه و شب تاریک. (برهان قاطع) (آنندراج) (انجمن آرا) :
داد غراب زمین روی به سوی غروب
تا نکند ناگهان باز سپهرش شکار.
خاقانی
لغت نامه دهخدا