معنی مغتذی - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با مغتذی
مغتذی
- مغتذی
- غذایابنده. (غیاث) (آنندراج). پرورش یافته. (ناظم الاطباء) :
زنده از تود شاد از تو عایلی
مغتذی بیواسطه بی حاملی.
مولوی (مثنوی چ خاور ص 158)
لغت نامه دهخدا
محتذی
- محتذی
- کارکننده بر نهاد کسی. (آنندراج). تقلیدکننده و اقتداکننده وکسی که بر نهاد دیگری کار کند، کفش پوشیده، به کسی پی برده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
متغذی
- متغذی
- خورنده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). غذاخورنده، پرورش کننده. (ناظم الاطباء). و رجوع به تغذی شود
لغت نامه دهخدا