مغافصه. ناگاه گرفتن. و رجوع به مغافصه و مغافصه شود. - به مغافصت، بناگهان. ناگهان. غفلهً: مردۀ مردم خوار به مغافصت و مناهزت ناگاه در آن ولایت تازند. (مرزبان نامه)
ناگاه گرفتن. (تاج المصادر بیهقی). به ناگاه گرفتن و بر غفلت کسی را آمدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به مادۀ بعد شود