پیمانگاه، باز گشتگاه، نشستنگه، باشگاه محلی که در آن قراری گذاشته شده جای عهد بستن عهد گاه: (اگر چه در خدمت تو هیچ سابقه ای جز آنک در متعارف ارواح به معهد آفرینش رفتست... دیگر چیزی نداریم) (مرزبان نامه 1317 ص 295)، جای رجوع قوم محل بازگشت، محضر مردم مجلس، باشگاه، جمع معاهد
منزلی که همیشه به وی بازگردند از هرکجا که رفته باشند. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). محل بازگشت و منزلی که همیشه به آن بازگردند از هرکجا که رفته باشند. ج، معاهد. (ناظم الاطباء). آن منزلی که هرجای که شوند آنجا آیند. منزل. سرای. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، محضر مردمان. (ناظم الاطباء) ، محل عهد بستن. جایی که در آن عهد می بندند: اگرچه در خدمت تو هیچ سابقه ای جز آنکه در متعارف ارواح به معهد آفرینش رفته است... دیگر چیزی نداریم. (مرزبان نامه ص 295)