جدول جو
جدول جو

معنی معنی گزار

معنی گزار((~. گُ))
تأویل کننده، شرح دهنده
تصویری از معنی گزار
تصویر معنی گزار
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با معنی گزار

معنی گزار

معنی گزار
زند گر چمگزار تاویل کننده شرح دهنده: (نفس وصی نیز بی مثل تنزیل رسول معنی گزار نیست) (جامع الحکمتین. 202)
معنی گزار
فرهنگ لغت هوشیار

معنی گستر

معنی گستر
از صفات شاعران است. (مجموعۀ مترادفات، ص 220). آنکه معنی گسترد. آنکه معانی عالی و بکر رواج دهد
لغت نامه دهخدا

معنی شکار

معنی شکار
آنکه صید معنی کند. (آنندراج). آنکه معانی و مضامین خوب و عالی ابداع کند:
بال پروانۀ ترا هرچند صائب بسته اند
شکر ﷲ خاطر معنی شکارت داده اند.
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

معنی دار

معنی دار
چمیک چمدار مانکدار آرشدار دارای معنی دارنده مفهوم (چون سخن معنی دار مردم گوید) (جامع الحکمتین. 120)، حاکی از مفهومی خاص (استهزاء و توهین فهم مطلب و غیره) : (لبخند معنی دار) (با حرکت معنی داری سر بزیر افکند)
فرهنگ لغت هوشیار

معنی دار

معنی دار
دارای معنی، دارنده مفهوم، حاکی از مفهومی خاص (استهزاء، توهین، فهم مطلب و غیره)
معنی دار
فرهنگ فارسی معین

معنی دار

معنی دار
دارای معنی و مفهوم، سخن یا اشاره ای که مفهومی خاص داشته باشد
معنی دار
فرهنگ فارسی عمید

معنی دار

معنی دار
بامعنی. دارندۀ معنی. دارای مفهوم: چون سخن معنی دار مردم گوید... (جامعالحکمتین ص 120) ، خردمندانه. عاقلانه. خردپسند. معقول:
و آنکه او خود کرده باشد باز چون ویران کند
خوب کرده زشت کردن کار معنی دار نیست.
ناصرخسرو.
، به کنایه، حاکی از غرض و نیتی همچون استهزاء و توهین و سرزنش و جز آن: نگاه معنی دار. لبخند معنی دار
لغت نامه دهخدا