معنی معنی دار
- معنی دار
- دارای معنی، دارنده مفهوم، حاکی از مفهومی خاص (استهزاء، توهین، فهم مطلب و غیره)
واژههای مرتبط با معنی دار
معنی دار
- معنی دار
- چمیک چمدار مانکدار آرشدار دارای معنی دارنده مفهوم (چون سخن معنی دار مردم گوید) (جامع الحکمتین. 120)، حاکی از مفهومی خاص (استهزاء و توهین فهم مطلب و غیره) : (لبخند معنی دار) (با حرکت معنی داری سر بزیر افکند)
معنی دار
- معنی دار
- دارای معنی و مفهوم، سخن یا اشاره ای که مفهومی خاص داشته باشد
معنی دار
- معنی دار
- بامعنی. دارندۀ معنی. دارای مفهوم: چون سخن معنی دار مردم گوید... (جامعالحکمتین ص 120) ، خردمندانه. عاقلانه. خردپسند. معقول:
و آنکه او خود کرده باشد باز چون ویران کند
خوب کرده زشت کردن کار معنی دار نیست.
ناصرخسرو.
، به کنایه، حاکی از غرض و نیتی همچون استهزاء و توهین و سرزنش و جز آن: نگاه معنی دار. لبخند معنی دار
بینی دار
- بینی دار
- پوزه دار، نوک دار
دعوی دار
- دعوی دار
- خواهان، ستیزه جوی آنکه ادعایی دارد مدعی، نزاع کننده پرخاشجوی، دادخواه متظلم
معنی گزار
- معنی گزار
- شرح دهنده، تفسیر کننده
معنی لان
- معنی لان
- در این سروده مولانا: تو هستی آشنای جان من نیست دعوی گفت معنی لان من مانک لان آوند چم ظرف معنی حاوی معنی: (گر تو هستی آشنای جان من نیست دعوی گفت معنی لان من) (مثنوی. نیک. 448: 1)
معنی گزار
- معنی گزار
- زند گر چمگزار تاویل کننده شرح دهنده: (نفس وصی نیز بی مثل تنزیل رسول معنی گزار نیست) (جامع الحکمتین. 202)
معنی گزار
- معنی گزار
- تأویل کننده، شرح دهنده
