جدول جو
جدول جو

معنی معلوم الحال

معلوم الحال((~ُ لْ))
کسی که بدی و نادرستی اش شناخته شده است
تصویری از معلوم الحال
تصویر معلوم الحال
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با معلوم الحال

معلوم الحال

معلوم الحال
شناخته شده بد کاره کسی که احوال و اعمال او شناخته شده (غالبا در مورد شخص بد و نادرست بکار می رود)
فرهنگ لغت هوشیار

معلوم الحال

معلوم الحال
کسی که احوال و اعمالش شناخته شده است. بیشتر دربارۀ کسی که به بدی شهرت یافته می گویند
فرهنگ فارسی عمید