جدول جو
جدول جو

معنی معکن

معکن((مُ عَ کَّ))
بزرگ شکم، کسی که شکمش از فربهی چین و چروک دارد
تصویری از معکن
تصویر معکن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با معکن

معکن

معکن
فربه گوشتالود شکمدار آنکه از فربهی شکمش دارای چین و نورد باشد: نماز شامگاهی گشت صافی ز روی آسمان ابر معکن. (منوچهری)
فرهنگ لغت هوشیار

معکن

معکن
آنکه از فربهی شکمش دارای نورد یا چین باشد. (ناظم الاطباء) ، انبوه و درهم فشرده و پرچین و شکن:
نماز شامگاهی گشت صافی
ز روی آسمان ابر معکن.
منوچهری
لغت نامه دهخدا