کج. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، خمیده و منه صدغ معقرب، یعنی موی پیچه. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). برگشته. (از اقرب الموارد) : زخم عقرب نیستی بر جان من گر ورا زلف معقرب نیستی. دقیقی. دل در آن زلف معنبرچه نکوست مرغ در دام معقرب چه خوش است. خاقانی. ، انه لمعقرب الخلق، یعنی او درشت و گرداندام و تواناست. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). درشت و فراهم آمده اندام. (از اقرب الموارد) ، مددکار قوی. (منتهی الارب) (ازناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
نزدیکی نماینده به چیزی. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). کسی که به خدا تقرب می جوید و یا از خدا میترسد. (ناظم الاطباء). نزدیکی جوینده. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : یقصدآخذا بامراﷲ فیما یقضی ویمضی متقربا الیه بما یزلف ویرضی. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 301). و رجوع به تقرب شود