جدول جو
جدول جو

معنی معایش

معایش((مَ یِ))
جمع معیشت، اسباب و لوازم زندگانی
تصویری از معایش
تصویر معایش
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با معایش

معایش

معایش
معیشت ها، زندگانی ها، چیزهایی که به وسیله آن زندگانی کنند از خوردنی و آشامیدنی ها، جمعِ واژۀ معیشت
معایش
فرهنگ فارسی عمید

معایش

معایش
جمع معیشه، زندگیها گذران ها انگل جمع معاش معیشت: زندگانیها، آنچه بوسیله آن زندگی کنند
فرهنگ لغت هوشیار

معایش

معایش
جَمعِ واژۀ معیشه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ترجمان القرآن). اسباب زندگانی. جَمعِ واژۀ معیشت. (آنندراج) (غیاث). اسباب زندگانی و لوازم زندگانی. (ناظم الاطباء) : ابواب معایش لشکر در انحطاط افتاد. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 358). و رجوع به معیشه و معیشت شود
لغت نامه دهخدا