پاکخانه چغل آبتابه این واژه را به نادرست آفتابه گویند آبدستان بشیز متاره این واژه در برهان آمده برابر با مطهره که گمان می رود دگر گشته همان واژه تازی باشد مطهره در فارسی مونث مطهر بنگرید به مطهر آفتابه ابریق: سه پایه ای دید و مطهره از و در آویخته مطهره برگرفت و ببالین سیاه گیل آمد و آب در گلوی سیاه گلی ریخت، ظرفی که بدان و ضو گیرند، جایی که در آن طهارت کنند و تن را بشویند، جمع مطاهر. مونث مطهر: بنات مکرمه و زوجات مطهره و سایر خدمه حرم بشرف پای بوس مشرف شدند، جمع مطهرات. مونث مطهر، جمع مطهرات
پاک و پاکیزه. (از ناظم الاطباء). پاکیزه. (تفسیر ابوالفتوح ج 1 ص 104) : و لهم فیها ازواج مطهره و هم فیها خالدون. (قرآن 25/2). مرفوعه مطهره. (قرآن 14/80). رسول من اﷲ یتلوا صحفا مطهره. (قرآن 2/98). - روضهمطهره، قبر پاک و پاکیزه و مقدس. (ناظم الاطباء)
ظرفی که بدان طهارت کنند و آب دست دان. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). آبدستان. (دهار). آفتابه و ظرف آب که بدان وضو کنند. (غیاث). ابریق. آفتابه. کوزه که در آن آب کنند و در سفر با خود دارند و به ستور یا کجاوه و پالکی یا ارابه آویزند و عوام الناس متاره گویند. قمقمه. ابریق چرمین. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : در قوصره همی به سفر خواست رفت جان ز آن برگرفت سفرۀ درخورد و مطهره. ناصرخسرو. که بیاور مطهره اینجا به پیش تا بشویم جمله را با دست خویش. مولوی. در طهارت زاهد عبدالحقی از کلاه زردکش بین مطهره. نظام قاری (دیوان چ استانبول ص 25). و رجوع به متاره شود. - امثال: مطهره به گرو رفته است، به کسی اطلاق کنند که دارایی خود را از دست داده باشد. ، غسلخانه. ج، مطاهر. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
سبب طهارت، و منه الحدیث: السواک مطهره للفم مرضات للرب، یعنی مسواک سبب پاکی و نزاهت دهان و خشنودی خداوندجهان است. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)