معنی مطلق - فرهنگ فارسی معین
معنی مطلق
- مطلق((مُ لَ))
- تمام، همه، آزاد، رها، بی قید، مقابل مقید، در دستور ویژگی عنصر دستوری ای که قید و شرطی در تعریف آن نیست
تصویر مطلق
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با مطلق
مطلق
- مطلق
- مقابل مقید و مشروط، آزاد و رها، بی شرط و بی قید رها شده، طلاق داده شده
فرهنگ لغت هوشیار