امر مطل، کار غیرمستقل. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). کاری که مسفر (پیدا و نمایان) نباشد. (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط). در ترجمه عاصم افندی و نسخه های اخیر ’مستقر نباشد’ آمده است. (از محیطالمحیط)
دیر داشتن وام و دین را و درنگ کردن. (منتهی الارب) (آنندراج). مدافعت کردن وام. (المصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). دیر گزاردن وام را. تأخیر کردن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). امروز و فردا کردن در ادای دین و وام. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : شیرکوه جهت لشکر از شاپور التماس مالی کرد شاپور مطل و مدافعت پیش نهاد. (تاریخ جهانگشای جوینی). مرا پیش یکی از آل محمد حقی و مالی بود و به من نمیداد و دفع و مطل مینمود. (تاریخ قم ص 206). و در رسانیدن آن دفعی و مطلی ننمائیم. (تاریخ قم ص 157) ، دراز کشیدن آهن و رسن را. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). دراز کردن آهن به زخم. (تاج المصادر بیهقی). دراز کشیدن ریسمان و دراز کردن آهن با ضربه زدن. (از اقرب الموارد) ، گداختن آهن و خود ساختن از آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)