معنی مطبوع
مطبوع
((مَ))
خوش آیند، دلپذیر، مطلوب طبع، طبع شده، چاپ شده
تصویر مطبوع
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با مطبوع
مطبوع
مطبوع
گوارا، دلنشین، دلپذیر
فرهنگ واژه فارسی سره
مطبوع
مطبوع
چاپ شده، چیزی که باب طبع انسان باشد
فرهنگ فارسی عمید
مطبوع
مطبوع
خوش آینده و مرغوب طبع، دلچسب، خوشگل
فرهنگ لغت هوشیار
مطبوع
مطبوع
Palatable
دیکشنری فارسی به انگلیسی
مطبوع
مطبوع
saboroso
دیکشنری فارسی به پرتغالی
مطبوع
مطبوع
schmackhaft
دیکشنری فارسی به آلمانی
مطبوع
مطبوع
smaczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
مطبوع
مطبوع
вкусный
دیکشنری فارسی به روسی
مطبوع
مطبوع
смачний
دیکشنری فارسی به اوکراینی