برندگی و تیزی، بریدن، کار بری در گذشتن مردن بریدن قطع کردن، (شمشیر)، گذشتن روانه شدن، مجری گشتن، برندگی، آن گوهری حسامم در دست روزگار کاخر برونم آرد یک روز دروغا. درصد مصاف معرکه گر کند گشته ام روزی بیک صقال بجای آید این مضا. (مسعود سعد)، نفوذ روانی، حل وعقد امور کاربری، چون پادشاه حلیم و عالم باشد ورایزن حکیم و خردمند داشت که بسداد و غنا و نفاذ و مضا مذکور باشد و بتجربت وممارست و نیک بندگی و شفقت مشهور، بریدن قطع کردن، محققاً، یقیناً، حتماً، قطعاً
مضاء. بُرندگی و تیزی: در صد مصاف معرکه گر کند گشته ام روزی به یک صقال به جای آید این مضا. مسعودسعد (دیوان چ رشیدیاسمی ص 2). ز چرخ گردان مهری ز کوه ثابت زر ز چشم ابر سرشکی ز حد تیغ مضا. مسعودسعد (دیوان چ رشیدیاسمی ص 8). ، تندی. سرعت. روانی: بود حیدر در مضاء حمله چون شاه جهان تا به مردی این جهان آوازۀ حیدر گرفت. مسعودسعد (دیوان ص 75). گه ِ وقار و گه ِ جود، دست و طبع تو راست ثبات تند جبال و مضاء تیز ریاح. مسعودسعد. نه داشت ثبات حزم تو کوه نه یافت مضای عزم تو باد. مسعودسعد. زرای اوست نفاذی که در قضا باشد ز وهم اوست مضائی که این قدر دارد. مسعودسعد (دیوان چ رشیدیاسمی ص 88). مضای عزمش بر روی باد بست جناح ثبات حزمش در مغز کوه کوفت قدم. مسعودسعد (دیوان چ رشیدیاسمی ص 350). ، نفاذ. امضاء. عزم: حشمتش را مضاء بهرام است رتبتش را علو کیوان باد. مسعودسعد. در هر کار که اعتماد بر مضا و نفاذ تو کرده ام. (کلیله چ مینوی ص 234)... زن حکیم و خردمند داشت که به سداد و غنا و نفاذ و مضا مذکور باشد. (کلیله چ مینوی ص 350). مضاء رای تو چون گوهر ظفر بنمود خرد بدید که از برق چون جهد الماس. سیدحسن غزنوی. مضای خشم تو بر نامۀ اجل توقیع نفاذ امر تو بر دعوی قضا برهان. انوری (دیوان چ مدرس رضوی ص 357). و رجوع به مادۀ بعد شود
فضا (Atmosphere) حال و هوا و حس کلی صحنه که متاثر از یک یا مجموعه ای از عوامل زیر است: صحنه آرایی، نوع لباس ها، نوع آرایش و گریم بازیگران، رنگ های به کار رفته در صحنه، سبک بازیگری، زاویه بندی و کادر بندی و نوع حرکت دوربین، نوع تدوین و صدا.در فیلم های تاریخی، فانتزی، ترسناک، علمی- تخیلی و مهیج، فضاسازی بسیار مهم است زیرا بار اصلی این فیلم ها بر دوش فضا سازی است.