جدول جو
جدول جو

معنی مصدوق

مصدوق((مُ صَ دِّ))
راست گفته شده، موافق وعده بجا آورده شده
تصویری از مصدوق
تصویر مصدوق
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با مصدوق

مصدوق

مصدوق
تصدیق کرده شده و راست. (ناظم الاطباء) ، راست گفته شده. سخن که به راستی گفته شده است، موافق وعده بجا آورده شده
لغت نامه دهخدا

مصداق

مصداق
کسی یا چیزی که شاهد صدق و راست گفتن شخص باشد، گواه، گواهی، دلیل راستی سخن
مصداق
فرهنگ فارسی عمید

مصدوقه

مصدوقه
مصدوقه در فارسی مونث مصدوق: راست در آمده، راستگوی، گواه راست مونث مصدوق، صدق راستی و، مصداق: و در شان گرجیان غافل که جز گران خوابی از بخت بهره ای نداشتند مصدوقه کریمه افامن اهل القری ان یاتیهم باسنا بیاتا بظهور پیوست
فرهنگ لغت هوشیار