جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با مصادر

مصادر

مصادر
مَصدَرها، بازگشتن گاه ها، جای بازگشتن ها، محل صدورها، جمعِ واژۀ مَصدَر
مصادر
فرهنگ فارسی عمید

مصادر

مصادر
جمع مصدر، برونیگاه ها سر چشمه ها کنش ها خاستگاه ها جمع مصدر: جاهای بیرون آمدن چیزها، مصدرها. یا اسما مصادر. اسم مصدرها. یا مصادر امور. وزیران و رئیسان ادارات
فرهنگ لغت هوشیار

مصادر

مصادر
جَمعِ واژۀ مصدر. (منتهی الارب) (آنندراج). رجوع به مَصْدَر شود
لغت نامه دهخدا

مصادف

مصادف
کسی یا چیزی که با دیگری رو به رو شود و برخورد کند، برخورد کننده، به هم رسیده، به هم برخورده
مصادف
فرهنگ فارسی عمید

مصادره

مصادره
مال کسی را به زور ضبط کردن، جریمه و تاوان گرفتن، بازگیری، بازخواست
مصادره
فرهنگ فارسی عمید

مصادم

مصادم
آسیب رسان کوستار آنکه یا آنچه که با دیگری برخورد کند و صدمه زند، جمع مصادمین
فرهنگ لغت هوشیار