مشک سا مشک سا آنکه مشک بساید، کنایه از خوش بو، معطر، برای مِثال تاب بنفشه می دهد طرۀ مشک سای تو / پردۀ غنچه می درد خندۀ دلگشای تو (حافظ - ۸۲۲) فرهنگ فارسی عمید
کشک سا کشک سا آنکه کشک ساید. آنکه کشک را در آب ریزد و با دست بساید تا آب کشک بدست آید. (یادداشت مؤلف) لغت نامه دهخدا
مشک دم مشک دم پرنده ای سیاه رنگ و خوش آواز، برای مِثال پراکنده با مشک دم سنگ خوار / خروشان به هم شارک و کبک و سار (خطیری - شاعران بی دیوان - ۲۹۲) فرهنگ فارسی عمید